پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
26 ارديبهشت 1400 - 12:28

رئیس‌جمهور و پایبندی به بدیهیات اقتصادی

آیا مثلاً «یک جو غیرت»، «فسادستیزی»، «عزم برای اصلاح» و از این دست مؤلفه‌ها برای رئیس‌جمهوری که قرار است با کوهی از مشکلات در عرصه‌ی حکمرانی مواجه شود، کافی است؟!
نویسنده :
امیرحسین طالقانی
کد خبر : 9097

پایگاه رهنما:

با آغاز ثبت‌نام نامزد‌های ریاست‌جمهوری ؛ فرایند ثبت‌نام را می‌توان آغاز رقابتی دانست که در انتها، برنده آن روی کرسی ریاست‌جمهوری در پاستور تکیه خواهد زد. اکنون سؤال اینجاست که آیا مثلاً «یک جو غیرت»، «فسادستیزی»، «عزم برای اصلاح» و از این دست مؤلفه‌ها برای رئیس‌جمهوری که قرار است با کوهی از مشکلات در عرصه‌ی حکمرانی مواجه شود، کافی است؟!

• اقتصاد مال کتاب‌هاست!
واقعیت این است که عزم، علاقه به خدمت، فساد ستیزی و ... همه و همه شرط لازم برای یک رئیس‌جمهور مطلوب هستند، اما اگر قرار است مشکلات اقتصادی حل شوند، حتماً باید فردی بر این جایگاه تکیه بزند که به بدیهیات دانش اقتصاد پایبند باشد. این بدان معنا نیست که حتماً باید یک اقتصاددان رئیس‌جمهور یا معاون اول رئیس‌جمهور باشد، اما رئیس قوه‌ی مجریه و مهره‌های اصلی همراهش باید به دانش اقتصاد پایبند باشند و اصول اساسی و اولیه‌ی آن را مراعات کنند. اگر رئیس‌جمهور به دانش اقتصادی پایبند نباشد و وقتی قرار است سیاست‌های اقتصادی را تدوین و ابلاغ کند، بگوید «فرمول‌های اقتصادی مالِ کتاب‌ها هستند و در عمل کارایی ندارند، من خودم می‌دانم چه باید بکنم» نتیجه‌اش می‌شود واردات گوسفند با هواپیما، ممنوعیت قطعه‌قطعه کردن مرغ (که در عمده‌ی مرغ‌فروشی‌ها اتفاقاً مراعات هم نمی‌شود)، کمبود روغن روی قفسه‌ی فروشگاه‌ها و امثال این اتفاقات که بعضی از آن‌ها حتی در دوره‌ی جنگ تحمیلی هم نظیر نداشتند!

• تکرار چرخه معیوب
بی‌توجهی به بدیهیات علم اقتصاد در عرصه‌ی سیاست‌گذاری البته اصلاً چیز تازه‌ای نیست. دست‌کم از دهه‌ی ۱۳۵۰ نیز همین مشکلات را داشتیم. به‌طور مثال غلامرضا مقدم، دانش‌آموخته اقتصاد دانشگاه استنفورد، معاون رئیس بانک مرکزی، قائم‌مقام و معاون سازمان برنامه در پروژه‌ی تاریخ شفاهی هاروارد می‌گوید: «ما از طرف بانک مرکزی جلسه‌ای با محمدرضا پهلوی داشتیم و در آن جلسه سعی کردیم به وی توضیح بدهیم که سیاست‌های غلطش منجر به تورم خواهد شد و مسیر توسعه‌ی کشور را با اخلال مواجه خواهد کرد. محمدرضا پهلوی، اما چند بار به اقتصاددانان جلسه اعلام می‌کند که شما نمی‌دانید. این حرف‌ها را دیگر جایی نزنید که یاس می‌آورد. ما در سال‌های آتی درآمد‌های نفتی کلان داریم، پس پول در مملکت هست و من با همان، کشور را پیش خواهم برد! مقدم تأکید می‌کند که چند بار خواستم به او بگویم که اداره‌ی مملکت صرفاً به داشتن پول نیست و باید اولویت‌های توسعه‌ای مشخص باشد. ظرفیت‌ها و زیرساخت‌ها باید ابتدا تکمیل بشود و مثلاً وقتی هنوز بنادر ظرفیت لازم را ندارند، نمی‌توان با واردات به کمک دلار‌های نفتی، کالا‌ها را ارزان وارد بازار کرد. تازه اگر هم بشود، این کار صحیح نیست. ولی شاه زیر بار نمی‌رفت! نتیجه‌ی این اقدامات هم چیزی جز ضربه به تولید ملی، تورم افسارگسیخته و ... نبود.»

• راه رفاه
بنابراین نیازی نیست که رئیس‌جمهور خود اقتصاددان باشد و سال‌ها در حوزه‌های اقتصادی پژوهش انجام داده باشد. کافی است اولاً با بدیهیات دانش اقتصاد آشنا باشد و در ثانی، در پیچیدگی‌های سیاست‌گذاری به صاحب‌نظران آشنا با دانسته‌های روز، خوش‌فکر و امتحان‌پس‌داده اعتماد کند؛ اما منظور از اینکه باید با بدیهیات دانش اقتصاد آشنا باشد، چیست؟! مثلاً رئیس‌جمهور باید بداند که ارزان نگه‌داشتن محصولات نیست که رفاه می‌آورد، بلکه افزایش سطح تولید است که منجر به تقویت قدرت خرید و رفاه می‌شود. اگر رئیس‌جمهور این را نداند، دربه‌در به دنبال ستاد تنظیم بازار است تا با قوه قهریه، جلوی افزایش قیمت‌ها را در بازار بگیرد و وقتی‌که کالا کم تولید می‌شود و عرضه‌کننده‌ی ما توان عرضه‌ی بیشتر را ندارد، یعنی کالا در بازار کم است؛ بنابراین همین کمبود کالا، وقتی در کنار ارزان نگه‌داشتن اجباری قیمت‌ها قرار بگیرد، منجر به قحطی می‌شود. از یک‌سو کالا کم است و به‌اندازه‌ی نیاز جامعه نیست و از سویی ارزان است. معلوم است که مردم هجوم می‎برند و خیلی زود تمام می‌شود.

• فریب نخوریم
بنابراین نه راه افزایش رفاه، سرکوب قیمت کالا‌ها در بازار است و نه راه تقویت پول ملی، سرکوب قیمت ارز. در این دومی هم وقتی دولت به‌زور بخواهد قیمت ارز را پایین نگه‌دارد، درنهایت ارز در بازار آزاد و بازار سیاه با جهش‌های عجیب به قیمت‌های سرسام‌آور می‌رسد. این‌یکی از ده‌ها بدیهیاتی است که متأسفانه تجربه نشان داده، گاه سیاست‌گذار نمی‌داند و همین ندانستن، باعث اعمال سیاست‌های به‌وضوح غلط می‌شود؛ بنابراین نباید فریب شعار‌هایی مانند «رئیس‌جمهور باید عزم اصلاح داشته باشد»، «رئیس‌جمهور باید یک جو غیرت داشته باشد» و ... یا هرگونه شیء مشابه کلید یا هر نماد دیگری را بخوریم. اگرچه هم عزم اصلاح مهم است و هم یک جو غیرت، اما نامزدی که حتی به بدیهیات دانش اقتصادی پایبند نیست، ولی ادعا دارد که می‌خواهد مشکلات اقتصادی کشور را حل کند، نه «عزم اصلاح» دارد و نه «یک جو غیرت»!

ارسال نظرات